✘صفــــــر الیـــــــــــد✘

دست خالی ترینم...

خدایا خدایا نگاهم کن خیره ی خیره نگاهم کن

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ع» ثبت شده است

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۲ ، ۲۱:۲۸
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

قالَ علی بن موسی الرضاعلیه السلام:

الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةٍ، وَالْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ
مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ.


امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرموده اند:

انجام دادن حسنه و کار نیک به صورت مخفى ، معادل هفتاد
حسنه است ؛ و آشکار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد 
و پوشاندن و آشکار نکردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود.


وسائل الشّیعة : ج 16، ص 63، ح 20990.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۲ ، ۱۰:۲۶
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

اربعین، میوه عاشورا

السّلامُ عَلیکَ یا ابا عَبدِالله

سلام بر اربعین امسال!

سلام بر اربعینی که در بلندترین شب سال واقع شده تا لحظه ای بیشتر
به یاد روشنیِ شمع‏ گونه آسمانیان بسوزیم 
و اشک بریزیم برای فاصله‏ های خود و آن مصیبت عظمی!

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!
خوشا گریستن برای داغ‏های زینب علیهاالسلام ، 
برای مصیبت‏های سجاد علیه‏السلام ،
برای بی‏تابی بچه‏ های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!

من برای گریستن، به آغوشت محتاجم، 
ای اربعین!!

"آیه های انتظار"


التماس دعــــــــــــــــــــــــــــا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

باز هم محرم و یک دنیا اشک و عشق و عبرت.
باز هم کربلا و سرزمینی که تمام هستی به گردش طواف می‌کنند
و باز هم عاشورا و یک روز به وسعت تمام روزهای خدا.
به محرم که می‌رسی عاشورا را به یاد می‌آوری و
حسین را، عباس را،اکبر را،
اصغر را، قاسم را
و...
زینب را...

به محرم که می‌رسی، عطش را به یاد می‌آوری
و رشادت را و شجاعت را
و حمیت را و ولایت‌مداری را
و ایثار را و شهادت را
و...
اسارت را...

به محرم که می‌رسی ،
روزهایت را همسایه‌ شیرمردان میدان کربلا
و شب‌هایت را در کنار خیمه‌های ذکر و مناجات و دعا
باش تا همیشه کربلایی باشی.

به محرم که می‌رسی،
سوگوار عزیز فاطمه(س) می‌شوی و سینه‌زن
و زنجیرزن ثارالله و اشک برگونه‌هایت پرپر می‌شود.
به خود ببال که خدا خیرخواه توست،
که صادق آل محمد می‌فرماید:
«من اراد الله به الخیر فقذف فی قلبه حب الحسین
وحب زیارته»
«هر کس خدا برایش خیر بخواهد محبت حسین
و شوق زیارت او را در دلش می‌گذارد.»
به خود ببال که عاشق و شیفته‌ حسینی
و عشق به حسین خیمه‌ همیشه افراشته در جان توست،
خیمه‌ای به وسعت همه‌ هستی،
خیمه‌ای به بلندای همه‌ آسمان‌ها و کهکشان‌ها،
با خوانی گسترده از عطش که
تشنگی بشریت را خاتمه خواهد داد.
هرگز مباد بی این عشق زندگی کنیم
و بی این محبت بمیریم.

 


التمـــــــــــــاس دعـــــــــــــا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۹:۰۶
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

تجدید پیمان
و امروز، با تو ای غدیر، پیمان خواهیم بست.
پیمانی که آخرین بندهایش ترجمان اکنون ماست!
پیمان انتظار!

که رسول خدا(ص)، خود پنجره انتظار را!
بر روی مشتاقان گشود


و به صبح ظهور، بشارت فرمود.

و آنان که خود را فرا روی این پیمان مسئول یافتند، همچو نسیم

از فراز دشت ها گذشتند و آفاق را از یاد مهدی (عج) عطر آگین ساختند.
ما نیز با تو پیمان خواهیم بست.




۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۰:۱۳
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

در امان ولایت تو...

این ردای عصمت، این خلعت موزون امامت
چه برازنده است بر قامت خیبرشکنِ تو!


این بزم شادمانی و تبریک، این عید مودّت و سرور
چه شکوهی دارد در پای دامان تو!

آه، امیر یگانه عدالت و امانت، خوش به روزهای از این پس
که به یمن تو در تقویم هستی سبز می شوند و تا 
قیامت از تو، با نام تو در امانِ ولایتند!

عرشیان، نام تو را دست به دست می برند و دست افشانی می کنند.
گوش کن؛ رامشگرانِ ملکوت، تو را صدا می زنند:

ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۲ ، ۰۹:۲۳
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

باران من

کدام دست نوازشگر مثل دستهای تو گرد و غبارغم و غصه از این دل گرفته می زداید ؟

کدام صمیمی مهربان مثل تو می تواند با لبخند خویش دلها را به امید پیوند بزند ؟

کدام ابر سخاوتمند مثل تو سرسبزی و نشاط را به خاک تشنه ، ارزانی می کند ؟

یک نگا ه تو کافی است تا کویر به سرسبزی بنشیند و غنچه ها بخندند.

با یک اشاره ی تو درخت سیب ، به بار می نشیند و انارها ترک بر می دارند.

در زیر سایبان چشمان توست که ستاره ها چشمک می زنند و رودها به خروش می آیند.

هستی برای تو تعظیم می کند و آدمی ، مضطر و مضطرب
چشم انتظار صبحی است که شب ندارد.

ای همواره آرامش با تو!
این دلهای پر از اضطراب و اضطرار را به آرامش پیوند بزن.


دیگر چه بگویم ؟ وقتی همه ی حرفهایم را می دانی.
دیگر نجوا برای چه ؟ که واژه واژه هایم را می شناسی ؟
دیگر چه اصراری ؟ وقتی قلبم را تصرف کرده ای.

این کلمات سیاه ، ترجمان رازهایی است که با تو می گویم.
این جملات مبهم ، شعله های آتش این درون سوخته است
و گرنه تو که به من از من آشناتری.

اگر با این حروف مقطع و این واژه های لال ، با تو به زمزمه می نشینم برای
آن است که می دانم صدایم را می شناسی و می دانی پشت این پژواک لرزان
درونم یک جهان امیدواری ، پنهان شده است.

به راستی کدام زمزمه ، بی تو به ثمر می نشیند و کدام امن یجیب
بی آمین تو مستجاب می شود ؟
تو راز نورانی اینهمه آرزویی و گرنه من کجا و اینهمه امید کجا ؟
تو سر چشمه ی بیکرانه ترین اقیانوس محبتی و گرنه من کجا و اینهمه طلب کجا ؟

تشنه ام
مثل خاک ، باران را
تشنه ام
مثل کودکی ، مهر مادر را.
تشنه ام
مثل غنچه ای ، نور آفتاب را.

پس

باران من!
ببار
آفتاب من!
بتاب
مهربان من!
به نوازشی
مرا رو به راه کن.  


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۶
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘