✘صفــــــر الیـــــــــــد✘

دست خالی ترینم...

خدایا خدایا نگاهم کن خیره ی خیره نگاهم کن

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

تفسیر آیه ١٥٦ سوره بقره

متن عربی آیه : الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ

 

کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند : ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم.

 

 

ترجمه فولادوند

[همان‏] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد، می‏گویند: «ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز می‏گردیم.»

 

 

ترجمه مجتبوی

آنان که چون مصیبتى- پیشامد ناخوشایندى- به ایشان رسد، گویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او باز می‏گردیم.

 

 

ترجمه مشکینی

همان کسانى که چون مصیبتى بر آنها وارد شود گویند: همانا ما از آن خداییم (ملک حقیقى اوییم به ملاک آنکه خلق و حفظ و تدبیر امور و اعدام ما به دست اوست) و همانا به سوى او باز خواهیم گشت.

 

 

ترجمه بهرام پور

آنها که هرگاه مصیبتى بدانها رسد [صبورى کنند] و گویند: ما از آن خداییم و به سوى او باز می‏گردیم.


تفسیر مجمع البیان

ترجمه

151. همانسان که [با تغییر قبله، نعمت خویش را بر شما کامل ساختیم، ]پیامبری از خودتان درمیان شما فرستادیم، [که‏] آیات ما را بر شما تلاوت می‏کند؛ و شما را [از ضدّ ارزشها] پاک می‏سازد، و کتاب و حکمت به شما می‏آموزد؛ و آنچه را نمی‏دانستید، به شما یاد می‏دهد.

152. بنابراین، مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم؛ و مرا سپاس گزارید، و [نعمتهای بیشمار] مرا ناسپاسی نکنید.

153. هان ای کسانی که ایمان آورده‏اید! [دربرابر مشکلات،] از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ چرا که خدا با صابران است.

154. و به کسانی که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید؛ بلکه آنان زنده‏اند، ولی شما درنمی‏یابید.

155. و بی‏گمان [همه‏] شما را به‏[وسیله‏] اندکی از ترس و گرسنگی و کاهش در داراییها و جانها و میوه‏ها می‏آزماییم؛ و شکیبایان را نوید ده.

156. همانان که هرگاه مصیبتی به آنان دررسد، می‏گویند: «ما از خداییم و به‏سوی او [نیز] بازمی‏گردیم».

157. آنانند که درودهای پروردگارشان و بخشایشی [ازجانب او] بر آنان [باد]؛ و آنانند راه‏یافتگان.

نگرشی بر واژه‏ها

«ارسال»: فرستادن.

«تلاوت»: خواندن به‏همراه نظم و ترتیب.

«تزکیه»: رشد و نموّ دادن، پاک کردن.

«حکمت»: دانشی که قدرت انجام‏دادن کارهای شایسته و بایسته را به انسان می‏دهد.

«ذکر»: یادآوری.

«سبیل»: راه.

«حیاة»: زندگی.

«شعور»: دریافتی که از راه احساسات پدید می‏آید.

«لنبلونّکم»: می‏آزماییم.

«خوف»: ترس.

«جوع»: گرسنگی.

«ثمره»: میوه، محصول، فراورده‏های درختی.

«مصیبت»: رنجی که بر روح اثر می‏گذارد.

«رجوع»: بازگشت.

«اهتداء»: راه‏یافتن و رسیدن به حق.

تفسیر

برنامه‏های پیامبر(ص)

در آیات پیشین، پس از بیان فلسفه تغییر قبله، خاطرنشان شد که این اقدام از آن جهت انجام گرفت که خداوند می‏خواست نعمت خویش را بر امّت محمّد(ص) کامل گرداند. و اینک در این آیه می‏فرماید:

«کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم.»

همانسان که پیامبری از [جنس‏] خودتان برای شما فرستاد.

درمورد «کاف» در «کما ارسلنا»، دو نظر ارائه شده است:

1. بعضی اعتقاد دارند که این کاف تشبیه، به جمله «لاتمّ نعمتی علیکم» در آیه قبل برمی‏گردد؛ و درنتیجه معنای آیه چنین می‏شود: ...تا نعمت خود را با تغییر قبله بر شما کامل گردانم، همانسان که پیامبری از جنس خودتان درمیان شما فرستادم.

2. و برخی نیز بر این عقیده‏اند که این «کاف» به «فاذکرونی» در آیه بعد تعلّق دارد و تفسیر آیه بدینصورت است که: فرستادن پیامبر از نوع خودتان برای شما، نعمتی گران است؛ و چون این نعمت را به شما ارزانی داشتم، مرا یاد کنید...

منظور از «رسولاً منکم» در این آیه شریفه، محمّد(ص) - آخرین پیام‏آور خدا - است. و تفسیر آیه این است که: پیامبری را به‏سوی شما فرستاد که از نوع خودتان و از قوم عرب است؛ و از آنجا که آن گرانمایه جهان هستی از خود آنان بود، طبیعی است که عزّت و سرفرازی و نام نیک را برای عرب به‏دنبال داشت؛ و به همین دلیل، نعمتی ارجدار برای آنان بود.

افزون بر این به اعتقاد عدّه‏ای، از آنجا که عرب غرور و اعتماد به نفس و تعصّب ویژه‏ای داشتند، اگر پیامبری از غیر نژاد خودشان به‏سوی آنان برانگیخته می‏شد، دعوت او را نمی‏پذیرفتند.

 

«یتلوا علیکم آیاتنا و یزکّیکم و یعلّمکم‏الکتاب والحکمة»

مقصود از «آیاتنا» (آیات ما)، قرآن شریف است که فرشته وحی به فرمان خدا و ازجانب او بر قلب پیامبر(ص) فرود آورده است؛ و آن حضرت آن را بر مردم تلاوت می‏کند و ضمن دعوت انسانها به رعایت مقرّرات خدا، آنان را از گناهان و ضدّارزشها پاک و پاکیزه می‏سازد؛ رشد و تعالیشان را موجب می‏شود؛ و کتاب و حکمت به آنها می‏آموزد.

بیشتر مفسّران برآنند که دو واژه «کتاب» و «حکمت» در این آیه شریفه، درمورد قرآن بکار رفته و این بخاطر ابعاد و مفاهیم گوناگون آن است؛ همانگونه که درباره خدا نیز از صفات گوناگونی استفاده می‏شود، مثلاً می‏گوییم: خدا از همه رویدادها آگاه، و بر همه امور توانا است. برخی نیز می‏گویند: منظور از «کتاب» در آیه شریفه، قرآن و مقصود از «حکمت»، مفاهیم بلندی است که بصورت سنّت بر آن حضرت فرود آمده است.

 

«و یعلّمکم مالم‏تکونوا تعلمون»

و اموری را که برای آموزش آنها راهی نداشتید، [همه را درپرتو دلیل و برهان‏] به شما می‏آموزد

یادآور می‏شود که واژه «یعلّم» در جایی بکار می‏رود که مفاهیم درپرتو دلیل و برهان ترسیم شود. به همین جهت، این موضوع در ردیف نعمتهای خدا به مردم است.

 

«فاذکرونی اذکرکم»

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم‏

در تفسیر این جمله از آیه شریفه، دیدگاهها متفاوت است:

1. مفسّر آگاه قرآن - سعیدبن جبیر - می‏گوید: تفسیر این جمله از آیه شریفه این است که شما با فرمانبرداری از مقرّرات من، مرا یاد کنید تا من هم شما را با رحمت و بخشایش خود یاد کنم؛ همانگونه که در آیه شریفه دیگری می‏فرماید: «وَ اَطیعُوااللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(287).

2. ابن عبّاس می‏گوید: منظور این است که مرا با اطاعت از فرمانهایم یاد آورید تا من نیز شما را با یاری‏رسانی خویش یاد کنم؛ درست نظیر این آیه شریفه که می‏فرماید: «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا...»(288).

3. گروهی معتقدند منظور آیه شریفه این است که: شما مرا با سپاس دربرابر نعمتهایم یاد کنید تا من نیز با افزودن نعمتها، شما را یاد کنم؛ نظیر این آیه شریفه که می‏فرماید: «...لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزیدَنَّکُمْ...»(289).

4. عدّه‏ای نیز آیه را چنین تفسیر کرده‏اند: مرا در روی زمین یاد کنید تا من نیز شما را به‏هنگامی که در زیر زمین قرار گرفتید، یاد کنم؛ همانگونه که در دعاها آمده است: «اذکرونی علی ظهرالأرض اذکرکم فی بطنها».

5. پاره‏ای را اعتقاد بر آن است که مقصود آیه شریفه این است که: در دنیا به یاد من باشید تا در سرای آخرت به یاد شما باشم.

6. و دسته‏ای دیگر بر این عقیده‏اند که تفسیر آیه این است که: به‏وقت برخورداری از نعمت و رفاه، به یاد من باشید تا به‏هنگام شدّت و گرفتاریهایتان، به یاد شما باشم؛ همانگونه که قرآن می‏فرماید: «فَلَوْلا اَنَّهُ کانَ مِنَ‏الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی‏ بَطْنِهِ اِلی‏ یَوْمِ یَبْعَثُونَ»(290).

7. و برخی نیز می‏گویند منظور این است که: شما مرا با دعا و نیایش یاد کنید تا من نیز با برآوردن خواسته‏هایتان به یاد شما باشم؛ و در تأیید نظر خود، این آیه شریفه را شاهد می‏آورند که: «... اُدْعُونی‏ اَسْتَجِبْ لَکُمْ...»(291) (بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را).

از پنجمین امام نور(ع) نقل کرده‏اند که پیامبر(ص) فرمود: فرشته ثبت اعمال، نامه عمل انسان را در آغاز و پایان روز که شب از راه می‏رسد، مهیّا می‏کند؛ بنابراین، در آغاز روز و پایان آن بکوشید کار بسیار پسندیده‏ای انجام دهید تا در پرونده عمل شما ثبت شود. در اینصورت است که خداوند فاصله میان آغاز تا پایان کار شما را مورد مهر و بخشایش خود قرار می‏دهد؛ و می‏فرماید: «اذکرونی اذکرکم».

یکی از دانشوران در تفسیر آیه شریفه می‏گوید: خداوند کسانی را که از او یاد کنند، یاد می‏کند؛ بر نعمت سپاسگزاران می‏افزاید و ناسپاسان را به کیفر اعمالشان می‏رساند.

 

«واشکروا لی ولاتکفرون»

و مرا سپاسگزارید، و نعمتهایی را که به شما ارزانی داشته‏ام، برشمارید و از آنها بشایستگی بهره گیرید و با به‏فراموشی‏سپردن نعمتها و بخشاینده آنها، ناسپاسی نکنید؛ و کدامین نعمت معنوی و انسانسازی، پرشکوه‏تر و گرانقدرتر از نعمت وجود پیامبر گرامی(ص) است؟

 

«یا ایّهاالّذین آمنوااستعینوا بالصّبر والصّلوة»

هان ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از شکیبایی و نماز یاری جویید

درباره صدر این آیه شریفه، پیشتر - به‏هنگام تفسیر آیه 45 از همین سوره - سخن رفت و نیازی به تکرار آن نیست.

و امّا صبر بر دو گونه است:

1. خویشتنداری از نزدیک‏شدن به اموری که دل می‏پسندد و خواهان آنها است.

2. وادارساختن خود به انجام‏دادن کارهای شایسته و بایسته‏ای که برخلاف میل باطن است و بسی برای انسان مشکل.

امیر مؤمنان(ع) در اشاره به این دو نوع شکیبایی می‏فرماید:

«الصّبر صبران: صبرٌ علی مانکره و صبرٌ علی ماتُحبّ.»

صبر دو نوع است: خویشتنداری از انجام‏دادن کارهایی که هوای دل آنها را می‏پسندد و می‏خواهد؛ و وادارساختن دل به انجام‏دادن کارهای خداپسندانه.

و آیه شریفه فرمان می‏دهد که از هر دو نوع شکیبایی یاری جویید تا به‏سوی کمال انسانی اوج گیرید.

قرآن شریف همچنین دستور می‏دهد که به کمک نماز و درپرتو آن، موانع رشد و تعالی را ازبین ببرید؛ چرا که سراسر نماز یاد خدا و خشوع دربرابر حق و تلاوت کتاب انسانساز اوست که به شایستگان و شکیبایان، وعده پاداش داده است و به گناهکاران و خودپرستان، هشدار از عذاب سهمگین قیامت. و روشن است که نماز با این ویژگیها، انسان را به کارهای شایسته فرا می‏خواند و راه می‏نماید و از کارهای ناپسند بازمی‏دارد.

در اینکه از دو اصل انسانساز نماز و شکیبایی، در چه راهی و برای انجام‏دادن چه کارهایی باید یاری جست، نظرهایی چند ارائه شده است:

1. عدّه‏ای می‏گویند: در انجام‏دادن همه کارهای شایسته.

2. و پاره‏ای می‏گویند: برای جهاد در راه خدا.

 

«ان‏اللّه مع‏الصّابرین»

در تفسیر این جمله از آیه شریفه، دو نظر ارائه شده است:

1. بعضی معتقدند: منظور این است که خداوند شکیبایان را یاری می‏رساند؛ درست بسان آنکه به فردی گفته شود: «زمامداری جامعه با توست؛ پس، در برخورد با مشکلات و افراد، ترسی به خود راه نده».

2. و برخی نیز عقیده دارند: منظور این است که خدا به شکیبایان توفیق ارزانی می‏دارد و وسیله رشد و پیروزیشان را فراهم می‏آورد، و درنتیجه دوری‏جستن از گناه و انجام‏دادن کارهای شایسته را برای آنان آسان می‏کند؛ درست بسان این آیه شریفه که می‏فرماید:

«وَ یَزیدُاللَّهُ‏الَّذینَ‏اهْتَدَوْا هُدَی...»(292)

و خدا بر هدایت کسانی که هدایت یافته‏اند، می‏افزاید.

روشن است که «مع» در آیه شریفه، به‏مفهوم همراهی جسمی و اجتماع در یک مکان نیست؛ چرا که خداوند از ویژگیهای مادّه و جسم منزّه است. آیه شریفه همچنین بیانگر آن است که مقرّرداشتن نماز ازجانب خدا، مهری است به بندگان، تا آنان به کمک آن و درپرتو برکاتش، در اجرای دستورهای دیگر موفّق شوند و از لغزشها مصون باشند؛ چرا که «اِنّ‏الصّلوة تنهی عن‏الفحشاء والمنکر».

 

«ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل‏اللّه امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لاتشعرون»

و کسانی را که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نخوانید؛ بلکه زنده‏اند، ولی شما درنمی‏یابید

 

شأن نزول این آیه شریفه‏

از ابن عبّاس نقل کرده‏اند که: این آیه شریفه درباره کشته‏شدگان در پیکار «بدر» فرود آمد؛ و جریان آن بدینصورت بود که در جنگ بدر گروهی به‏شهادت رسیدند. درمیان شهدا، شش تن مهاجر و هشت نفر انصار بودند. بعد از خاتمه پیکار، هرگاه یاد و نام آنان در مدینه بمیان می‏آمد، از آنان به مرده تعبیر می‏شد؛ و می‏گفتند: آنان مرده‏اند. پس، این آیه شریفه فرود آمد و مردم را با صراحت از مرده‏خواندن آنان بازداشت و آنان را زندگان حقیقی یا شهیدان راه حقّ و فضیلت نامید.(293)

 

تفسیر آیه شریفه‏

قرآن شریف، پس از دستور نماز و شکیبایی و یاری گرفتن از آن دو اصل انسانساز و نیروبخش برای جهاد یا همه فراز و نشیبهای زندگی، اینک در این آیه شریفه، خطاب به مردم می‏فرماید: به کسانی که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید...

مفسّران در تفسیر بخش آغازین این آیه شریفه - «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‏اللّه امواتٌ بل احیاءٌ» - با توجّه به واژه «احیاء»، دیدگاههای متفاوتی دارند:

1. گروهی ازجمله ابن عبّاس برآنند که: آنان نمرده‏اند؛ بلکه درحقیقت تا روز رستاخیز زنده خواهند بود. و این سخن درستی است.

2. امّا عدّه‏ای می‏گویند: این بیان، پاسخ شرک‏گرایان است که می‏گفتند: «یاران محمّد(ص) در میدانهای جنگ بی‏دلیل خود را به کام مرگ و نابودی می‏افکنند»؛ و خدا پاسخ می‏دهد که: «این پندار دروغ است؛ چرا که شهیدان راه حق نابود نمی‏شوند، بلکه در روز رستاخیز زنده خواهند شد و به پاداش عظیمی خواهند رسید».

3. و پاره‏ای می‏گویند: منظور از حیات و زندگی در آیه شریفه، حیات معنوی است؛ و تفسیر آیه این است که کشته‏شدگان در راه خدا از آنجا که راه هدایت و ایمان را پیموده‏اند، زنده‏اند؛ زیرا در منطق وحی، از هدایت و ضلالت نیز به زندگی و مرگ تعبیر شده است. قرآن می‏فرماید:

«اَوَمَنْ کانَ مَیْتَاً فَاَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُورَاً یَمْشی‏ بِهِ فِی‏النّاس ِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی‏الظُّلُماتِ...»(294)

آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده ساختیم و برایش فروغی پدید آوردیم تا درپرتو آن درمیان مردم راه رود، بسان کسی است که گویی گرفتار تاریکیهاست؟!

4. به اعتقاد دسته‏ای دیگر، منظور این است که آنان درپرتو کار بزرگ و نام نیک خود زنده‏اند؛ همانگونه که امیر مؤمنان(ع) فرمود:

«هلک خزّان‏الاموال و هم احیاء... والعلماء باقرن مابقی‏الدّهر اعیانهم مفقوده و آثارهم فی‏القلوب موجودة.»(295)

ثروتمندان و صاحبان گنجینه‏ها و امکانات گسترده مرده‏اند. امّا دانشمندان تا جهان برقرار است، زنده و جاودانه‏اند؛ آنان در ظاهر جهان را بدرود می‏گویند و از میان ما می‏روند، امّا آثار شایسته و کارهای علمی و تحقیقی آنان، یاد و نام بلندآوازه آنها را برای همیشه در دلهای دانش‏دوستان و ارزش‏خواهان زنده و پرطراوت نگاه می‏دارد.

به عقیده مؤلّف، درمیان دیدگاههای چندگانه‏ای که ترسیم شد، دیدگاه نخست درست است؛ چرا که بیشتر مفسّران همین نظر را از آیات و سنّت دریافت داشته‏اند. افزون بر آن، خطاب این آیه شریفه، مردم باایمان است؛ و آنان خوب می‏دانستند که شهیدان «بدر» بر راه هدایت و تقوا بودند، و اینکه در روز رستاخیز بسان دیگر انسانها زنده می‏شوند و پاداش فداکاریهای خود را دریافت می‏دارند.

بعلاوه، در ادامه آیه شریفه می‏خوانیم که: «ولکن لاتشعرون...» (ولی شما نمی‏فهمید). و روشن است که چنین گفتاری درخور مردم باایمان نیست؛ چرا که آنان شهیدان بدر را مردمی هدایت‏یافته و باایمان می‏شناختند، و باایمان به قرآن شریف باور داشتند که همگان در روز رستاخیز برانگیخته می‏شوند.

دیگر اینکه درصورت پذیرفتن دیدگاه دوّم و سوّم، این مفاهیم و معانی، به شهیدان بدر اختصاص می‏یابد؛ درحالیکه ایمان‏آوردگان دیگر نیز به هدایت و حیات معنوی، زندگی یافته‏اند، و در روز رستاخیز دگرباره زنده می‏شوند. با این بیان، شهیدان بدر چه امتیازی دارند که آیه مختصّ آنان باشد؟

دیدگاه چهارم نیز با آخر آیه هماهنگ نیست؛ چرا که مردم باایمان نیک می‏دانستند که هر انسان باایمان و پرواپیشه‏ای با شهیدشدن در راه خدا، به افتخار و نام بلندآوازه‏ای نایل می‏شود؛ پس، چگونه می‏توان گفت که خداوند چنین تعبیری را در خطاب به مردم باایمان بکار می‏گیرد؟

چکیده سخن اینکه دیدگاه نخست، درست و هماهنگ با آیات و روایات است؛ و علّت اینکه حیات در جهان دیگر تنها به شهیدان اختصاص داده شده، این است که بشارت و آرامش خاطری برای بازماندگان آنان و جهادگران پراخلاص باشد. و این برداشت، بویژه از آیه دیگری که در این باره است، روشنتر دریافت می‏شود؛ می‏فرماید:

 

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‏اند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند. آنان به آنچه خدا از فزونبخشی خویش به آنها داده است، شادمانند؛ و به کسانی که ازپی آنان هستند و هنوز به آنان نپیوسته‏اند، مژده می‏دهند که نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‏شوند.(296)

 

چگونه؟

از آنجا که وقتی پیکر شهدا را که بر خاک افتاده‏اند، می‏نگریم، در آنها آثار و نشانه‏های حیات نمی‏بینیم، چگونه می‏توان تصوّر کرد که آنان پس از مرگ زنده‏اند؟

 

پاسخ‏

این پرسش را به چند گونه پاسخ داده‏اند:

1. از دیدگاه مذهب خاندان وحی و رسالت، ارواح شهیدان راستین پس از شهادت در راه حق و عدالت، در قالبهایی نظیر پیکر و قالب خودشان که در این جهان با آنان زندگی کرده‏اند، در جهان برزخ خواهند زیست و از انواع نعمتهایی که آفریدگار هستی بعنوان پاداش به آنان می‏دهد، بهره‏ور خواهند شد؛ گرچه پیکر آنان در زیر خاک دفن شده و از میان رفته باشد.

با این بیان، پاداش و کیفر عملکرد درست یا نادرست انسان، در سرای دیگر، ازجمله عالم برزخ، به انسان خواهد رسید؛ چرا که انسانیت انسان به روح انسانی اوست، نه به جسم وی.

در این مورد، روایتی هست که یکی از دوستداران اهل بیت می‏گوید؛ به شرح زیر:

 

درحضور ششمین امام نور(ع) بودم، که رو به من کرد و فرمود: مردم درباره ارواح انسانهای باایمان چگونه می‏اندیشند؟

پاسخ دادم: برخی بر این پندارند که خدا ارواح آنان را در پیکر پرندگان سبزرنگ و در قندیلهایی در زیر عرش قرار می‏دهد.

فرمود: «سبحان‏اللّه! این دیگر چه عقیده و اندیشه‏ای است! انسان باایمان در پیشگاه خدا گرامی‏تر از آن است که خداوند او را در قالب پرنده‏ای قرار دهد». سپس افزود: هنگامی که انسان باایمان جهان را بدرود می‏گوید، خداوند روح او را در قالبی بسان قالبی که در دنیا داشت، قرار می‏دهد؛ و آنگاه به‏همراه دیگر مؤمنان، در عالم برزخ از نعمتهای او بهره می‏برد؛ و زمانی که مؤمن دیگری از این دنیا رخت برمی‏بندد و به‏سوی آنان می‏شتابد، او را با همان قالب و چهره‏اش می‏شناسند.

 

و نیز در روایت دیگری از آن حضرت نقل کرده‏اند که فرمود:

 

روح انسان باایمان پس از مرگ، با همان چهره و قیافه‏ای که در دنیا داشت، در بهشت برزخی زندگی می‏کند؛ به گونه‏ای که اگر آشنایان و دوستانش او را ببینند، می‏شناسند.

 

2. عدّه‏ای نیز در پاسخ پرسش مذکور می‏گویند: حیات انسان تنها به این نیست که این بدن با همه اعضا و جوارح خود موجود و فعّال شد؛ بلکه افزون بر اینها، درگرو اجزای ظریف و لطیفی است که وسیله تحقّق حیات هستند و هنگام مرگ، از انسان جدا می‏شوند، و در عالم برزخ نعمتهای خدا به آن اجزای ظریف و لطیف که به خواست خدا زنده‏اند، ارزانی می‏شود.

یادآور می‏شود که این دیدگاه را دانشمندانی ارائه کرده‏اند که برای روح استقلالی نمی‏شناسند، و انسانیت انسان را علاوه بر این بدن، در روحی می‏دانند که در مجرای تنفّس جاری است.

3. و پاره‏ای نیز بر این اعتقادند که ممکن است انسان در همانحال که جهان را بدرود گفته و پیکر بیجانش برروی خاک افتاده و دفن شده است، درحقیقت نمرده باشد و به‏نوعی لذّت و رنج را درک کند؛ همانند انسانی که در عالم خواب بااینکه با بدن خویش چیزی را حسّ نمی‏کند، هم لذّتها را درمی‏یابد و هم رنجها را؛ و نمونه روشن آن، خوابهای خوش یا رنج‏آوری است که گاه انسان می‏بیند. در روایت نیز آمده است که قبر انسان باایمان و درستکار گسترش داده می‏شود و به او گفته می‏شود: «نم نومةالعروس» (بسان عروس، راحت و آرام بخواب).

 

«ولنبلونّکم بشی‏ءٍ من‏الخوف والجوع و نقص ٍ من‏الاموال والانفس والثّمرات»

بطور قطع شما را به چیزی مانند ترس و گرسنگی و کاهش در ثروتها و جانها و فراورده‏های گوناگون و میوه‏ها می‏آزماییم‏

آفریدگار هستی، پس از ترسیم وظایف بندگان و عباداتی که همگان را به انجام‏دادن آنها موظّف فرمود، اینک به اصل آزمون می‏پردازد؛ وسایل آزمایش بندگان را خاطرنشان می‏کند و جهان را صحنه آزمون انسانها اعلام می‏دارد.

منظور آیه شریفه این است که با شما همانند کسی رفتار می‏کنیم که شما را می‏آزماید؛ تا آنچه را درمورد شما می‏دانیم، تحقّق یابد. خطاب این آیه شریفه، بظاهر یاران پیامبر(ص) است، امّا درحقیقت با همه عصرها و نسلها سخن می‏گوید؛ چرا که اصل آزمون بندگان، یک سنّت جهانشمول است.

مفهوم «بشی‏ءٍ من‏الخوف والجوع و...» این است که به اندکی از ترس و نه ترس همیشگی، و نیز به مقداری گرسنگی و همینطور قدری کاهش ثروت و دارایی و جانها و عزیزان.

خداوند این نکته را یادآور می‏شود تا انسانها آمادگی یابند خود را برای رویارویی با مشکلات و رنجها آماده سازند.

در تفسیر نوع ترس، برخی برآنند که منظور، ترس از شرارت دشمنان است؛ و علّت گرسنگی نیز این است که ممکن است در طول جهاد یا پیکاری طولانی، ضربه شدیدی بر اقتصاد جامعه وارد آید و یا بر اثر خشکسالی و قحطی، مایحتاج زندگی نایاب شود.

و عامل کاهش ثروتها و جانها، پیش‏آمدن جهاد و فداکاری و جانبازی در راه خدا در میدانهای دفاع و پیکار است.

همچنین مقصود از کاهش، فراورده‏های زراعی و میوه‏ها، ازمیان‏رفتن آنها و یا کمبود شدید است؛ و پاره‏ای نیز «ثمرات» را به‏معنای «فرزندان» گرفته‏اند؛ چرا که فرزند، میوه دل است.

روشن است که این آزمونها براساس حکمت پروردگار و مصلحت انسان صورت می‏پذیرد؛ و در این مسیر، به انسانهای شایسته، پاداش ارزشمندی ارزانی می‏شود.

 

چگونه؟

چگونه می‏توان آزمون انسانها را آنهم به صورتی که ترسیم شد، به مصلحت آنان دانست و آن را لطف بحساب آورد؟

 

پاسخ‏

در پاسخ به این پرسش، دو نظر ارائه شده است:

1. بعضی می‏گویند: این آزمون از آن جهت لطف است و به مصلحت انسان، که نسلهای آینده وقتی با این آزمون و مشکلات آن روبرو می‏شوند و درمی‏یابند که خداوند گذشتگان و خوبان را نیز آزموده است، احساس حقارت نمی‏کنند، و با امید و ایمان می‏کوشند تا سرافراز و سربلند از آن بیرون بیایند.

2. و برخی دیگر می‏گویند: اصل آزمون از آن جهت لطف است و به مصلحت انسان، که کافران و حق‏ستیزان هنگامی که ایمان و اراده پولادین بندگان شایسته خدا و پیامبران و مردم باایمان را در رویارویی قهرمانانه با این مشکلات و پافشاری در یاری‏رساندن به دین و پیامبر خدا می‏نگرند، از این ایمان و اخلاص و فداکاری، به درستی و حقّانیت دین خدا پی‏می‏برند و گروه‏گروه به حق گرایش می‏یابند.

 

«و بشّرالصّابرین»

و شکیبایان را به پاداش ارزشمند و فرجام نیک تحمّل رنجها و مشکلات، و نیز سرفراز بیرون‏آمدن از آزمون الهی بشارت ده.

 

«الّذین اذا اصابتهم مصیبةٌ قالوا انّا للّه و انّا الیه راجعون»

همانان که چون مصیبتی به آنان وارد آید، آن را در راه حقّ و عدالت می‏دانند و به حساب ارزانی‏دارنده نعمتها و آفریدگار جانها می‏گذارند و می‏گویند: ما از خداییم و به‏سوی او باز می‏گردیم. و بدینسان، در اوج مشکلات و فشار رنجها، هم ندای ایمان خالصانه و عاشقانه به خدا را سر می‏دهند و هم اعتقاد عمیق و تزلزل‏ناپذیر به روز رستاخیز و گاهِ پاداش و کیفر را.

امیر مؤمنان(ع) در این مورد می‏فرماید:

«انّ قولنا انّا للّه اقرارٌ علی انفسنا بالملک، و انّا الیه راجعون اقرارٌ علی‏انفسنا بالهلک.»

هنگامی که با همه اخلاص و ایمان می‏گوییم «ما از خداییم»، درحقیقت به بندگی و ایمان به آفریدگار یکتا اقرار کرده‏ایم؛ و آنگاه که می‏گوییم «و به‏سوی او بازمی‏گردیم»، درواقع ایمان خود را به مرگ و روز رستاخیز و پاداش و کیفر ابراز داشته‏ایم.

بیان این دوجمله به‏هنگام فرودآمدن مصیبتها و مشکلات، به این معناست که: اگر مصیبت و فاجعه‏ای که رخ داده، عادلانه است و ما درخور آنیم، امید که خدای بخشاینده و پرمهر آن را جبران، و لطف خود را شامل حالمان کند و اگر از روی ظلم است و ما سزاوار آن نیستیم، داد ما را از بیدادگران بازستاند.

امیر مؤمنان(ع) می‏فرمود: کسی که گرفتار مصیبتی شود، چنانچه هرگاه آن را بیاد آورد، بگوید: «اِنّا للّه و انّا الیه راجعون»، خدای پرمهر پاداش روز مصیبت را به او ارزانی خواهد داشت.

ششمین امام نور(ع)، روایتی را در این خصوص از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده است که فرمود:

 

اربع من کن فیه کتبه‏اللّه من اهل‏الجنّة:

من کانت عصمته شهادة اَنْ لا اله الّااللّه‏

و من اذا انعم‏اللّه علیه‏النّعمة قال الحمد للّه‏

و من اذا اصاب ذنباً قال استغفراللّه‏

و من اذا اصابته مصیبةٌ قال انّا للّه و انّا الیه راجعون.

چهار چیز است که هر کس بدانها آراسته باشد، خداوند [نام‏] او را در زمره اهل بهشت می‏نویسد:

1. درپرتو توحید و توحیدگرایی، خود را در دژ استوار «لا اله الّااللّه» قرار دهد.

2. انسانی سپاسگزار باشد؛ و هرگاه خدا نعمتی به او ارزانی داشت، او را ستایش کند و بگوید: «الحمد للّه».

3. اگر گناهی مرتکب شد، روی توبه به بارگاه خدا آورد و با همه وجود بگوید: «استغفراللّه...»

4. و هنگامی که مصیبتی به او رسید، شکیبا و استوار بگوید: «انّا لله و انّا الیه راجعون»؛ و خود را به خدا بسپارد.

 

«اولئک علیهم صلواتٌ من ربّهم و رحمةٌ»

آنانند که درودهایی از پروردگارشان و نیز مهر و رحمتی بر آنان است‏

واژه «اولئک» در آیه شریفه، به شکیبایان و مردم صابری اشاره دارد که قرآن وصف آنان را ذکر کرده است؛ و منظور از درودها و رحمت و بخشایش خدا بر آنان نیز دعا است.

ابن عبّاس می‏گوید: واژه «صلوات» به‏معنای برکات است. برخی نیز آن را به مغفرت و آمرزش معنا کرده‏اند.

«رحمة» نیز به‏معنای نعمت دنیا و آخرت است؛ و اینکه هر بنده‏ای به نعمتهای خدا در دنیا و آخرت نیازمند است.

 

«و اولئک هم‏المهتدون»

و آنان همان راه‏یافتگانند

آری؛ آنان که دربرابر مقدّرات الهی سر فرود می‏آورند و در مواجهه با مشکلات و مصیبتها به او پناه می‏جویند و «استرجاع» می‏گویند، راه درست را یافته‏اند.

عدّه‏ای از مفسّران معتقدند که منظور این جمله از آیه شریفه این است که انسانهایی اینچنین، راه بهشت و نیک‏بختی را یافته‏اند.

 

پرتوی از آیات‏

آیاتی که ازنظر شما خواننده گرامی گذشت، دربردارنده درسها و پیامهای انسانساز و افتخارآفرینی است که ضمن بحث به بخشی از آنها اشاره رفت؛ و اینک به پاره‏ای دیگر نظر می‏افکنیم:

1. نعمتی گران‏

پیام آیه نخست این است که وجود ارزشمند پیامبر گرامی(ص)، نعمتی گران از نعمتهای الهی است. آن حضرت به فرمان خدا، آیات او را بر ما می‏خواند؛ با رفتار و گفتار شایسته خود و ارائه الگو، ما را از ضدّارزشها پاک می‏سازد؛ کتاب و حکمت را به ما می‏آموزد و همه راههای کمال را به روی ما می‏گشاید. ما نیز موظّفیم که با همه وجود، قدر این نعمت گرانمایه الهی را بشناسیم و او را مشعل فراراه و سرمشق زندگی سازیم و در همه میدانها بطور کامل به او اقتدا کنیم.

2. یاد خدا

پیام آیه دوّم این است که خدا را در همه مراحل و فراز و نشیبها بیاد داشته باشیم، تا او نیز ما را یاد کند.

منظور از یاد خدا و ذکر او چیست؟

روشن است که یاد خدا تنها به‏زبان‏آوردن نام مقدّس و پرشکوه او نیست؛ بلکه باید زبان و قلب و جان و تمامی وجود انسان لبریز از یاد خدا باشد. در این حال است که انسان به ارزشها آراسته و از گناه و بیداد پاک و پیراسته می‏شود. و هم از این روست که پیامبر(ص) فرمود:

 

«ثلاثٌ لا یطیقها هذه الامّه: المواساة للاخ فی ماله و انصاف‏النّاس من نفسه و ذکراللّه علی کلّ حال، و لیس هو سبحان‏اللّه والحمد للّه... ولکن اذا ورد علی مایحرم‏اللّه علیه خاف‏اللّه تعالی عنده و ترکه.»(297)

سه کار بزرگ است که افراد این امّت توان انجام‏دادن کامل آنها را ندارند؛ امّا در انجام‏دادن آنها باید بکوشند:

1. مواسات و برابری با برادران دینی در بهره‏وری از نعمتها،

2. رعایت عدالت و انصاف و ادای حقوق مردم با قضاوت شایسته... بین خود و دیگران،

3. یاد خدا بودن در همه فراز و نشیبها؛ و منظور از یاد خدا بودن، ذکر گفتن با زبان نیست، بلکه منظور آن است که اگر دربرابر کار ظالمانه و حرامی قرار گرفتیم، یاد خدا ما را از ورود در آن باز دارد.

3. رمز پیروزی‏

آیه سوّم، درس پایداری و شکیبایی می‏دهد و روشن می‏سازد که صبر از مهمترین عوامل موفّقیت و بهروزی فرد و جامعه است.

در قرآن شریف، بیش از هفتاد مرتبه از این اصل انسانساز و افتخارآفرین سخن رفته است؛ چرا که همه ارزشها و فضیلتها درپرتو آن بدست می‏آید و ازطریق آن حراست می‏شود.

به همین دلیل است که امیر مؤمنان(ع) فرمود:

 

«و علیکم بالصّبر، فانّ‏الصّبر من‏الایمان کالرّأس من‏الجسد...»(298)

شما را به شکیبایی سفارش می‏کنم؛ چرا که شکیبایی به ایمان، به‏منزله سر است به پیکر: همانگونه که تن بدون سر سودی نخواهد داشت، ایمان بدون صبر نیز بیفایده است.

 

آن وجود گرانمایه، خود در سخت‏ترین شرایط به نماز روی می‏آورد، و آنگاه این آیه را تلاوت می‏فرمود که: «... اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ...»(299).

4. یک اصل جهانشمول‏

پیام دیگر این آیات شریفه این است که به انسان هشدار می‏دهد سراسر هستی، صحنه بزرگ آزمایش الهی است؛ چرا که نظام حیات، نظامی به‏سمت تکامل و رشد و پرورش است. همه موجودات زنده مسیر رشد و تکامل را طی می‏کنند و همه برآنند که تواناییها و استعدادهای خود را شکوفا و بارور سازند؛ انسان نیز ازطریق همین آزمون ساخته می‏شود.

از این روست که قرآن شریف، اصل آزمون را اصلی جهانشمول اعلان می‏کند(300)، تا آنجا که پیامبران نیز آزمون می‏شوند(301)؛ و در این راه، تمامی نعمتها و خیر و شرّ، وسیله آزمون آنان قرار می‏گیرد(302). قرآن کریم رمز پیروزی و موفّقیت در این آزمون را ایمان و تقوا و توکّل به خدا و شکیبایی می‏داند و به صابران نوید نجات و نیک‏بختی می‏دهد؛ و بدینسان به ما می‏آموزد که برای اوج گرفتن به قلّه کمال و جمال، خود را به این ارزشها آراسته سازیم(303).



تفسیر آیه 156 سوره بقره، از سایر تفاسیر را می توانید از اینجا ببینید.

منبع: تبیان

نظرات  (۱۳)

راهکار برای اونایی که صابر نبودن که صابر بشن قرآن چی گفته؟
درد ِ دل که می کنی؛
ضعف هایت، دردهایت را می گذاری توی ِ سینی؛
و تعارف می کنی که هر کدامش را که می خواهند
بردارند؛
تیز کنند...
تیغ کنند...
و بزنند به روحت...!
تسلیت میگم.
ان شاءالله با مولایمان علی (ع) محشور شوند.

روح و قلبتان قرین صبرباشد.

پاسخ:
پاسخ: سلام بانو! سپاس
ان شالله
۲۰ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۵۰ حسین (تیساپه لینگ )
سلام ابجی
...
بهتون تسلیت میگم
امیدوارم خدا بهتون صبر بده
و خدا پدر بزرگتون رو قرین رحمتش کنه
در ضمن حسین اقا...هم از من خواستند که از طرف ایشون هم به شما تسلیت بگم .
ان شالله خدا بهتون صبر بده
یا علی مدد

پاسخ:
پاسخ:
سلام بزرگوار،سپاس
سلام خواهر بزرگوارم

قلبا ناراحت شدم

منم یاد پدربزرگ عزیزم افتادم

خدا همه اموات رو رحمت کنه و به ما هم رحم کنه

مرگ در پیش داریم و مشغولیم به لهو لعب دنیا ...

حتما میخونم

دعام کنید خواهر

دعاگوتونم

و تشکر از نظرات عالیتون

در پناه الله

پاسخ:
پاسخ:
سلام آقا سید بزرگوار! سپاس از لطفتون

بله متاسفانه لحظه به لحظه به مرگ نزدیک می شیم و ما همچنان در خوابیم...

چشم لیاقت داشته باشیم دعاگو هستیم.

خواهش

در پناه مهربانترین مهربانان....
قرار نیست همه آدما شاعر یا نویسنده باشن

ولی برای هر انسانی گاهی لازمه

وایسه یه گوشه ای و به اسمون خیره شه

بی هیچ واسطه ای بهش بگه دوسش داره

خــــــــــــــــــــــــــدایا دوستت دارم.

پاسخ:
پاسخ:
خدایا عاشقانه دوستت دارم...
خواهش میکنم.
وظیفه بود.
موفق باشید.

پاسخ:
پاسخ:
لطف و مهربونی بیکران بود دلکم...
سلام بنده الان دیدم پیام رو
صمیمانه تسلیت عرض می کنم
فاتحه ای رو براشون خوندم خدا رحمتشون بکنه

پاسخ:
پاسخ:
سلام بزرگوار!
سپاس بیکران...
سلام معذرت بابت تاخیرم
خدا رحمتشون کنه
چشم میخونیم

پاسخ:
پاسخ:
سلام خواهش،سپاس بیکران از لطفتون
ان شالله که همگی عاقبت بخیر بشیم!
اَنا زَعیمٌ بِبَیتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَیتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَیتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَکَ المِراءَ وَ اِن کانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَکَ الکِذبَ وَ اِن کانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛

من براى کسى که بگومگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و براى کسى که دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترک گوید و براى کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.
خداوند آن مرحوم را با اولیایش محشور و همنشین بفرماید

پاسخ:
پاسخ:
سپاس از لطف بیکرانتان...
نازنین قصه نخور، قصه نویس تو خداست / نارفیقند همه، تنها رفیق تو خداست…
عذر میخوام با تاخیر میخونم
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِینَ
الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ
إِیَّاک نَعْبُدُ وَ إِیَّاک نَستَعِینُ
اهْدِنَا الصرَط الْمُستَقِیمَ
صِرَط الَّذِینَ أَنْعَمْت عَلَیْهِمْ غَیرِ الْمَغْضوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضالِّینَ

پاسخ:
پاسخ:
خواهش!سپاس از لطف بیکرانتون ان شالله که همگی عاقبت بخیر باشیم و بمانیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی