برای سفر زندگی، تصمیم گرفته بودم به مقام برسم...
چیزی از آن نیافتم؛ تصمیم گرفته بودم به ثروت برسم...
حاصل آن را قانع کننده نیافتم؛ تصمیم گرفتم توشه ای از
دانش را در کوله بار سفر خود اندوخته نمایم...یافتم که
دانش دربرگیرنده همه چیز است اما من هیچ ندارم...و
هیچ نمیدانم؛ در حالی که سفر آرام آرام ولی بطور مطمئن رو به پایان است.
انسانیت بیش از زندگیست آنجا که زندگی پایان یافت او ادامه می یابد...
دکتر محمدجواد اصغرپور(1390-1318)-پدر علم تحقیق در عملیات ایران
-----------------------------------------------
( یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ(غافر-39
«ای قوم من این حیات دنیوی(در برابر آخرت) کالایی ناچیز است و آخرت سرایی جاوید و استوار است»
آری! این دنیا مسیری است که مسافر آن سفر ابدیت در پیش دارد، دنیا گذرگاهی است برای رسیدن به جهان جاوید، جهانی که پایان ندارد، دنیا پلی است که انسان را از دنیای فانی به سرای ابدی می رساند؛ آری! دنیا دریچه ای است برای رسیدن به جاودانگی.
-----------------------------------------------
:فکر .نگاشت
!چه تصمیمی برای سفر زندگی گرفتی؟اصلاً تصمیمی گرفتی؟
!!!سفر خواسته و ناخواسته شروع شده پس دریابش ای مسافر زمینی