✘صفــــــر الیـــــــــــد✘

دست خالی ترینم...

خدایا خدایا نگاهم کن خیره ی خیره نگاهم کن

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

اربعین، میوه عاشورا

السّلامُ عَلیکَ یا ابا عَبدِالله

سلام بر اربعین امسال!

سلام بر اربعینی که در بلندترین شب سال واقع شده تا لحظه ای بیشتر
به یاد روشنیِ شمع‏ گونه آسمانیان بسوزیم 
و اشک بریزیم برای فاصله‏ های خود و آن مصیبت عظمی!

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!
خوشا گریستن برای داغ‏های زینب علیهاالسلام ، 
برای مصیبت‏های سجاد علیه‏السلام ،
برای بی‏تابی بچه‏ های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!

من برای گریستن، به آغوشت محتاجم، 
ای اربعین!!

"آیه های انتظار"


التماس دعــــــــــــــــــــــــــــا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

کاش می بارید باران...

باز باران با ترانه، می خورد بر بام خانه
یادم آید کربلا را، دشت پر شور و نوا را

گردش یک روز غمگین، گرم و خونین
لرزش طفلان نالان، زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه
از فراز گونه های زرد و عطشان

با گهرهای فراوان می چکد
از چشم طفلان پریشان

پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی

چشم در چشمان هم آرام و سنگین
می چکد آهسته از چشمان سقا
بر لب این رود پیچان

باز باران، باز باران با ترانه
همچو اشک می بارد از
چشمان یک مرد خسته، دلشکسته

بغض هیهات بر لب، از عطش در تاب و در تب
نرم نرمک می چکد این قطره ها
روی لب شش ماهه طفلی، رو به پایان

مرد محزون، دست پر خون
می فشاند از گلوی نازک شش ماهه
بر لب های خشک آسمان با چشم گریان

باز باران باز هم اینجا عطش، آتش، شراره
جسمها افتاده بی سر پاره پاره
می چکد از گوشها باران خون و کودکان بی گوشواره

شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان
وندر این تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سیلی
چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی

اندر این صحرای سوزان، می دود طفلی سه ساله
پر زناله، پای خسته، دلشکسته

روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
می چکد خون گلویش بر تن این خاک سوزان

باز باران باز باران!
قطره قطره می چکد از چوب محمل
خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل

می رود این کاروان منزل به منزل
می شود از هر طرف این کاروان هم سنگ باران

آری آری، باز باران با ترانه!
باز زخم و اشک و درد و تازیانه

آری آری، تا نگیرد شعله ها در دل زبانه
تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه

تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی
بر فراز خیمه برگونه ها، بر مشک ساقی

کاش می بارید باران...

کاش می بارید باران...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۰۳:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

کســـی چه میداند شـــاید

«یـــاسیـــن»

«یـــاحســـین»

بـــی ســر باشـــد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۲۰:۱۵
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

باز هم محرم و یک دنیا اشک و عشق و عبرت.
باز هم کربلا و سرزمینی که تمام هستی به گردش طواف می‌کنند
و باز هم عاشورا و یک روز به وسعت تمام روزهای خدا.
به محرم که می‌رسی عاشورا را به یاد می‌آوری و
حسین را، عباس را،اکبر را،
اصغر را، قاسم را
و...
زینب را...

به محرم که می‌رسی، عطش را به یاد می‌آوری
و رشادت را و شجاعت را
و حمیت را و ولایت‌مداری را
و ایثار را و شهادت را
و...
اسارت را...

به محرم که می‌رسی ،
روزهایت را همسایه‌ شیرمردان میدان کربلا
و شب‌هایت را در کنار خیمه‌های ذکر و مناجات و دعا
باش تا همیشه کربلایی باشی.

به محرم که می‌رسی،
سوگوار عزیز فاطمه(س) می‌شوی و سینه‌زن
و زنجیرزن ثارالله و اشک برگونه‌هایت پرپر می‌شود.
به خود ببال که خدا خیرخواه توست،
که صادق آل محمد می‌فرماید:
«من اراد الله به الخیر فقذف فی قلبه حب الحسین
وحب زیارته»
«هر کس خدا برایش خیر بخواهد محبت حسین
و شوق زیارت او را در دلش می‌گذارد.»
به خود ببال که عاشق و شیفته‌ حسینی
و عشق به حسین خیمه‌ همیشه افراشته در جان توست،
خیمه‌ای به وسعت همه‌ هستی،
خیمه‌ای به بلندای همه‌ آسمان‌ها و کهکشان‌ها،
با خوانی گسترده از عطش که
تشنگی بشریت را خاتمه خواهد داد.
هرگز مباد بی این عشق زندگی کنیم
و بی این محبت بمیریم.

 


التمـــــــــــــاس دعـــــــــــــا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۹:۰۶
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘