✘صفــــــر الیـــــــــــد✘

دست خالی ترینم...

خدایا خدایا نگاهم کن خیره ی خیره نگاهم کن

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۵۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

به راستی چرا پروانه ها...

به راستی چرا پروانه ها بر روی گلهای مصنوعی نمی نشینند؟!

و چرا بلبلان برای آنها آواز نمی خوانند؟!

و چرا زنبورها برای تولید عسل امید به شهدشان ندارند؟!

چگونه است که آنها فرق "حیات"و "ممات" را اینقدر خوب تشخیص می دهند؟

و اما ما ...            

 

الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ( الملک ،2)

همان که مرگ و زندگی را ( برای شما آدمیان ) پدید آورد تا شما را بیازماید که
کدامتان نیکوکارترید و اوست مقتدر شکست ناپذیر و آمرزنده.
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

اَفَلا یَتَدَبَّرونَ اَفَلا یَتَفکََّرون اَفَلا یَعقِلون اَفَلا یَتَذَّکَرون

 

"شاید ارضاء بشر از ریاضیات و حل معماهای خاکی را حد و مرز نباشد...زیرا ریاضیات بلا تردید حامل یک رابطه اصولی با کنه کائنات و آفرینش است...و انسان نیز نشأتی از کنه کائنات را سایه برسردارد...!"

 

انسانیت بیش از زندگیست آنجا که زندگی پایان یافت او ادامه می یابد...

 

دکتر محمدجواد اصغرپور(1390-1318)-پدر علم تحقیق در عملیات ایران 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

 

چه زیبا خالقی دارم

چه بخشنده خدای عاشقی دارم

که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم
 . . .


۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

دلم تنگِ پیامبر است

دلم تنگِ پیامبر است

 

فکر کن یک صبحی لیوان چایی به دست بنشینی روی صندلی همیشگیت، پایت را گیر بدهی به لبه‌ی جلو، دکمه‌ی کامپیوتر را بزنی و مثل همیشه منتظر موجی از رنگ و تصویر و خبر بمانی. منتظر قتل‌ها، دروغ‌ها، رسوایی‌ها، کلیک، یک هورت چای، اینترنت و ناگهان روی صفحه‌ات، فقط نوشته شود: «ای فرزند آدم»

فکر کن ایمیلت را باز کنی و کسی پیام گذاشته باشد:«پس به کجا می روید؟»1

می چسبد؟ نه؟

کی گفته آدم وسط عصر «دگمه‌ها و صفحه‌ها» دلش تنگ پیامبری نمی‌شود؟ دلتنگ یکی که ماموریت داشته باشد دل بسوزاند. یکی که رسالتش این باشد که زنجیر و قلاده‌های مرا باز کند.2

این درست که من الآن سراپا لای بندها هستم سراپا غل و قلاده. آن‌قدر به بندها عادت دارم که نمی‌دانم قبل از تنیدن آنها چه بوده‌ام. و اصولاً یک فرضی هست که اگر این‌ها را بردارند، من آن زیر مجسمه‌ای شکسته و خرد باشم و در جا فرو بریزم. همه‌ی این‌ها درست، ولی هوسش که هست.

چه تکلیف دشواری خدا از شاگرد محبوبش می‌خواهد. فکر کن بایستد آن‌جا تنها با شانه‌هایی نحیف و خدا در گوشش نجوا کند: «بگو به بندگانم که من نزدیکم. صدایم اگر کنند جواب می‌دهم» 7. معلوم است بی‌هوش می‌شود. اما ما از رنج این واسطه‌ی نجوا چه می‌فهمیم؟

هوس پیامبری مبعوث بر من که به او گفته باشند: «پیدایش کن، خیلی تنهاست.» هوس این که یکی با چشم‌های دلسوز و هراسان، مهربان نگاهم کند. به جا نیاورد. ناباورانه چشم بمالد و بعد گریه‌اش بگیرد: «پسر آدم چه بلایی سرت آمده؟»

هوس یکی که با دهان باز از بهت، خیره بماند به تن بنفش و روح آماس کرده‌ی من، به زخم‌های چرک ریز و تاول‌هایم زیر بندها و حلقه‌ها. یکی که بیاید جلو، تک تک حلقه‌ها را بر دارد، تیغ‌ها را جدا کند، زخم‌ها را بشوید و لای هق هقی غمگین بپرسد: «کی تو را از پروردگارت جدا کرد؟»3

این روزها به آمدنش نیاز ندارم؟

حتی توی خواب خیلی سنگین هم آدم هوس یکی را می‌کند که...

 

دلم تنگِ پیامبر است

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

آینه معرفت

عالم هستی، آینه معرفت، منزلگاه ادراک و اندیشه، و خانه فهم و دانایی است.

همه عالم، معرفت، شهود و درک از معبود را فریاد می زند. این من و توایم که گاه چشم 
برهم می گذاریم و خواب آلوده از کنار آن همه تصور بیدار کننده و هشیاری بخش می گذریم.


کدام ذره در عالم هستی است که حضور او را، عظمتش را، حکمتش را، لطفش 
را و علم بی پایانش را فریاد نکند؟


کدام ذره است که نیازمندیِ بی پایان مخلوق به خالق را به تصویر نکشاند؟
کجای این عالم از نشانه های معرفت زا و مناظر اندیشه برانگیز تهی است؟
 


کافی است چشم باز کنیم، همه جا او را ببینیم و نیاز عالم هستی به او را دریابیم
و این، همه آن معرفتی است که به آن محتاجیم.


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

فراموش شدگان...

 

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند!
و او [نیز] آنان را دچار خود فراموشى کرد!...آنان همان نافرمانانند
!

(آیه ۱۹ سوره حشر)

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘

انسان بهانه خلقت عالم

 گمان نکن که خلقتی بوده و تو در آن خلق شده ای تا از

آن بهره بگیری، رشد کنی و به سوی کمال بروی.

به سوی کمال رفتن تو، یعنی بالا رفتن انسان
تا خدا و کمال یافتن روح آدمی علت آفرینش است.

هستی برای انسان خلق شد، و انسان و رسیدنش به 
وادی رحمت الهی، بهانه آفرینش همه عالم هستی است.

زمین گسترده می شود، آسمان افراشته می گردد، آب ها روان می شوند
و کوه ها سربلند می کنند و درختان ریشه در خاک می دوانند، گل ها می شکفند 
و حیوانات در سراسر کوه خاک به تکاپو می افتند

تا انسان خلق شود، پا در نقطه شروع بگذارد و راه را آغاز کند و
پله پله بالا برود. رشد کند و کمال یابد و در سایه رحمت او به نقطه هدف برسد.

چه غافل اند انسان ها که این میان خود را به هیچ می انگارند
و شانه از بار تعهد خالی می کنند و خواری برمی گزینند.

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘