ریشه پابرجای اندیشه ها...
چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ب.ظ
ریشه پابرجای اندیشه ها
از سال های اول دبستان یا حتی شاید از آن هم زودتر، به ما آموخته اند که جهان
منظم، خالقی و ناظمی می خواهد و این خالق توانا یکی است و قادر است و حکیم
است و دانا، و این باور بزرگ همیشه تکیه گاهی محکم و پشتیبانی سترگ برای ما بوده و هست.
اما این باور در درون ما تا چه حد ریشه کرده و تا چه اندازه محکم و پابرجا و ثابت است؟
راستی اگر روزی همه آدم ها خلاف باور ما را فریاد کنند، اگر تیرهای شک
و تردید به سوی باورهای همه نشانه رود، اگر به هزار برهان فریبنده باورمان
را به مسلخ انکار بکشانند و اگر بر این باور به پرتگاه تهدیدمان بکشانند،
باز هم بر باور خودمان ثابت و پا برجا خواهیم بود؟
آیا آن قدر به آن اندیشیده ایم و در آن به یقین استوار رسیده ایم
که بتوانیم همه پهنه های شک و تردید و انکار و تهدید را به سلامت بگذرانیم؟
ید الله فوق اایدیهم ... بی نهایت زیبا و لذت بخشه ...
آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
موفق باشی
در پناه الله