✘صفــــــر الیـــــــــــد✘

دست خالی ترینم...

خدایا خدایا نگاهم کن خیره ی خیره نگاهم کن

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطینPhelestin» ثبت شده است

به آغوش گرم و کوچک من بیا

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

وقتی تنهائیت از افق نگاه مبهوتت 

تا آسمان بیکران خدا پر می کشد

و کسی نیست که برایت زنده بماند و زندگی کند

 

 به آغوش گرم و کوچک من بیا

 

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

وقتی ثانیه‌های حیات چون سال‌ برتو میگذرند 

و دیگر در دیار تو گلی نمی روید که جان تو را معطر کند

وقتی مرگ در دو قدمی تو نفس می‌ کشد و جوان می‌شود

وقتی دار و ندار جهان به پای اسلحه‌هایی می‌ریزد که فقط بلدند آدم بکشند

 

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

 

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

وقتی صدای مسلسل‌هایی که تمام هنرشان نابود کردن است

پرده نازک گوش تو را نشانه میروند 

وقتی که دد منشان عمق ترس و تنهایی تورا نمی فهمند

و با نگاه‌های هیز شان پلیدانه قهقهه می‌زنند

تا دندان‌های کرم‌خورده‌شان را به چشمان آسمانی وحشت زده تو نشان دهند 

 

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

 

به آغوش گرم و کوچک من بیا 

وقتی تمام سرگرمی دنیای کوچک تو 

سرگشتگی در میان ویرانه های تنهائیست 

و مبهوت ماندن از آنچه بر سر رویاهای کودکانه ات آمده 

وکسی نیست که تو را ازمیان آوارهای غم برهاند 

و به مهمانی شاد گلها و شاپرکهای مهربان ببرد 

 

عزیز دلم!
به آغوش گرم و کوچک من بیا...

منبع: آیه های انتظار

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
✘صفـــــر الیــــــــــــد✘